شهرها، خاطره ها و آرزوها


 






 
«شهرهاي ناپيدا» داستاني ندارد که بشود توي چند خط تعريفش کرد؛ مي شود مثل خد کالوينو که نشسته به توصيف شهرهاي خيالي اش، اين کتاب را توصيف کرد: مارکوپولو- هم ولايتي کالوينو- اول و آخر هر فصل مي نشيند جلوي قوبلاي خان، امپراتور مغول و برايش شهرهايي را که ديده توصيف مي کند. نام هر شهري يا به تاي تانيث ختم مي شود يا به يک الف کشيده؛ يعني اينکه نام تمام شهرها زنانه است. اگر ساختار شهر بر اساس خاطره هاي شهروندانش ريخته شده باشد عنوان توصيف «شهرها و حافظه ها» است، اگر بر اساس آينده نگري مردمانش باشد نام «شهرها و آرزوها» دارد، اگر از هر طرف که نگاهش کني به يک شکل ببيني اش نام «شهرها و چشم ها» و ... . همين جور يک دفعه مي بيني که تو کتاب را تمام کرده اي و کالوينو 55 شهر عجيب و غريب را که هيچ کدام واقعي نيستند به شيوه عجيب و غريبي گذاشته جلوي چشمت. کالوينو خودش گفته: «فکر مي کنم در اين کتاب چيزي همانند آخرين اثر عاشقانه خود درباره شهرها را نوشته باشم. البته اين کار را زماني انجام داده ام که زندگي در آنها مشکل تر از هميشه شده است».
شهرهاي ناپيدا/ايتالو کالوينو/ بهمن رئيسي/کتاب خورشيد/ 206 صفحه/ 4200 تومان
منبع:نشريه همشهري جوان، شماره 241